هنرپیشه های افغان می گویند با اجرای نمایش کمدی اشتباهات در لندن، می خواهند به جهانیان بگویند هنوز زندگی در افغانستان جریان دارد
در یک میهمانخانه خارجی در یکی از خیابانهای آرام کابل، دو هنرپیشه افغان برای اولین بار متن یکی از نمایش های شکسپیر را می خوانند.
یکی از آنها نبی تنها معروف به بلبل، هنرپیشه معروف تلویزیون است و دومی هم دختر ۲۱ ساله ای است که اسم شکسپیر را یک روز قبل از این تمرین از طریق جستجو در مرورگر گوگل دیده است.
اینها برای اجرای نمایش "کمدی اشتباهات"٬ اثری از شکسپیر٬ به زبان فارسی آماده می شوند٬ نمایشی که قرار است نه در افغانستان بلکه کیلومترها آن طرفتر در بزرگترین فیستیوال هنری در لندن اجرا کنند.
قبل از آمدن به لندن٬ این هنرپیشهها قرار است تمرین های نهایی برای آمادگی در این نمایش را در هند انجام دهند.
کارگردان کانادایی٬ کورن جابر٬ هم فرسنگها راه را پیموده و به افغانستان آمده تا مسئولیت کارگردانی نمایشنامه "کمدی اشتباهات" را به عهده بگیرد.
اجرا در سالن رویایی
در ماه آوریل، این هنرپیشهها٬ افغانستان بار سفر خواهند بست تا "کمدی اشتباهات" را در سالن تاریخی تئاتر شکسپیر در لندن اجرا کنند.
این نمایش بخشی از فیستیوال فرهنگی المپیاد در لندن است که در آن به علاوه هنرپیشههای افغان٬ هنرپیشههای کشورهای دیگر از بنگلادیش گرفته تا سودان و هند٬ نمایشنامههای شکسپیر را به ۳۷ زبان اجرا خواهند کرد.
خانواده گمشده
کورن جابر میگوید که نمایشنامه "کمدی اشتباهات" با وضعیت کنونی افغانستان سازگار است
اما چرا کمدی اشتباهات برای هنرپیشه های افغانستان انتخاب شده است؟
کورن جابر، که مسئولیت کارگردانی نمایشنامه توسط هنرپیشههای افغان را به عهده دارد، میگوید که نمایشنامه "کمدی اشتباهات" با وضعیت کنونی افغانستان سازگار است.
در اصل این نمایشنامه به داستان خانوادهای اشاره میکند که در جستجوی اعضای گمشده خود هستند.
در نسخه فارسی این نمایش اما داستان از فرودگاه کابل آغاز میشود و پدری را بازگو میکند که در جستجوی پسران گمشدهاش برآمده است، فرزندانی که نه در قایق فرسودهای که در اثر شکسپیر بیان شده٬ بلکه در یک طوفان ناپدید شدهاند.
به عقیده خانم جابر، این همان طوفانی است که ۳۰ سال است دامن مردم افغانستان را گرفته و هزاران نفر را به کام خود برده است و صدها هزار تن دیگر، در جستجوی عزیزان گمشدهشان هستند.
خانم جابر میگوید: "در واقع جستجوی یک پدر برای پیدا کردن فرزندانش نمایانگر واقعیت افغانستان است. این یک واقعیت است که مردم افغانستان بعد از ۳۰ سال جنگ برای پیدا کردن خویشاوندان گمشدهشان میآیند"
خانم جابر همچنین معتقد است که دوره روشنگری در انگلستان با دوره معاصر در افغانستان خیلی نزدیک است و تمام آثار شکسپیر برای افغانستان معنای ویژهای دارد.
این نخستین اجرای نمایشنامههای شکسپیر نیست که این کارگردان در افغانستان اجرا میکند، او در سال ۲۰۰۵ نیز اثر دیگری از شکسپیر را در باغی در کابل اجرا کرد.
در آن زمان٬ این نمایش "پروژهای انقلابی" نام گرفت، چون در آن نمایش زنها و مردها با هم دست میدادند و زنها در صحنههایی بدون روسری ظاهر شدند. حتی هنرپیشهای نقش یک زن "فاحشه" را بازی کرد.
اما خانم جابر خودش این موضوع را که به عنوان یک زن انقلابی به افغانستان آمده، رد میکند: "من این نمایشها را برای آزادی زنان کارگردانی نمیکنم. کاری که میکنم این است که داستان را هنرمندانه نمایش دهم"
تهدید به مرگ
یکی از چالشهای عمده این پروژه پیدا کردن هنرپیشههای زن است. به دلیل مشکلات امنیتی، آگهیهای این نمایش برای عموم اعلام نشده است.
خیلی از کسانی که برای تمرین آمدهاند، میگویند به خاطر انتخاب حرفه هنرپیشگی، تهدید و تحقیر شدهاند.
افغانستان یک کشور سنتی است. یکی از این هنرپیشهها، که نمیخواهد اسمش گرفته شود، میگوید: "خیلی از مردم در این کشور بی سواد هستند و معنای تئاتر را نمیدانند. من خودم در خیابان توهین و تحقیر میشوم و گاهی حتی مردم مرا بیدین و فاحشه صدا می زنند. آنها میگویند که من به عنوان یک زن باید در خانه بنشینم"
با همه هنرپیشههایی که صحبت کردم، داستانشان تقریبا یکسان است. یکی به خاطر شوق و علاقهاش هنرپیشه شده و دیگری به خاطر مشکلات اقتصادی و کشیدن بار دوش زندگی، اما کمتر کسی را در میان آنها می توان یافت که تئاتر را به صورت حرفهای آموخته باشد.
تئاتر افغانستان، که زمانی رونق خوبی داشته، حالا به مکان متروکی بدل شده که گاه گاهی فقط بچه ها برای دیدن نمایشی به آنجا می روند
عابده یکی از این هنرپیشهها است. او در یکی از مدارس کابل معلم است. وقتی دید حقوقش برای خانواده هفت نفرهاش کافی نیست، تغییر شغل داد.
او گفت: "دخترم خیلی مریض بود. از شوهرم خواستم که دخترم را نزد پزشک ببرد. شوهرم گفت، خاک به سرش، هر وقت بزرگ شد و شوهر کرد، شوهرش تداوی خواهد کرد. اگر قرار است بمیرد، بگذار بمیرد."
همان روز بود که عابده برای نجات دخترش به یک تلویزیون خصوصی در افغانستان رفت و دیری نگذشت که شروع کرد به کار کردن در یکی از سریالهای افغانی.
او افزود: "شخصیت من در سریال از شخصیت اصلی من خیلی متفاوت است. کسی که مرا در تلویزیون میبیند، شاید فکر کند که زندگی خیلی مجللی دارم. اما پولی که دریافت میکنم همه خرج هزینه مدرسه بچههایم میشوند".
پاریس کوچک
افغانستان همیشه اینگونه نبوده، تئاتر ملی افغانستان که زمانی به قول مسئولان، سومین تئاتر بزرگ در آسیا بود و نمایشهایی از هنرپیشههای معروف دنیا در آن اجرا میشد. حالا رونق آن روزگار را ندارد.
میر ویس صدیقی، مسئول مدرسه موسیقی بنیاد آغاخان در کابل، آن دوره را به یاد دارد: "شکسپیر نام جدیدی در افغانستان نیست. وقتی کوچک بودم، به تئاتر ملی افغانستان میرفتم. آنجا نمایشنامه های شکسپیر را میدیدیم، مثل پاریس کوچک بود. مردم ساعت دو صبح تئاتر را ترک میگفتند، کلا دنیایی دیگر بود."
تئاتر ملی در جریان جنگهای داخلی ویران شد و هنوز ویرانهای بیش نیست. پس از آن در دوره طالبان اجرای هر گونه نمایش ممنوع بود.
تغییر چهره افغانستان
شاپور صداقت، رئیس تئاتر ملی افغانستان، اما خیلی از پروژههای خارجی خوشبین نیست.
او می گوید: "وقتی کارگردانهای افغان یک نمایش را کارگردانی میکنند، آنها حساسیتهای موجود در افغانستان را در نظر میگیرند. کارگردانهای خارجی باید با کسانی کار کنند که در مورد فرهنگ و سنت های کشور معلومات دارند. در غیر آن، خطر دور ساختن مردم از تئاتر و هنر وجود دارد."
اما کورن جابر، کارگردان نمایش کمدی اشباهات شکسپیر، به دنبال یک هدف است: اجرای نمایش در لندن و آلمان بعد از تمرین این گروه در هند.
وضعیت امنیتی در افغانستان به گونهای است که شاید این نمایش هیچگاه در این کشور اجرا نشود. برای هنرپیشهها هم تغییر چهره افغانستان در خارج از کشور مهمتر است از اجرای نمایش در خود افغانستان.
همیشه اسم افغانستان با مواد مخدر، جنگ و تروریسم گره خورده است.
نبی تنها، هنرپیشهای که معروف به "بلبل" افغانستان است گفت: "دلیل اینکه چرا من دوست دارم در این نمایش نقش بازی کنم این است که می خواهم به جهانیان نشان بدهم اگرچه سالهای زیادی در افغانستان جنگ بوده، اما هنوز زندگی جریان دارد."